گنج زری بود در این خاکدان
کو دو جهان را بجوی میشمرد
قالب خاکی سوی خاکی فکند
جان خرد سوی سماوات برد
خبر درگذشت برادر ارجمند زنده یاد سید محمود دعائی ،غیر منتظره و افزون بر آن موجب تاثر و اندوه است . خبری که بی خبر آمد و داغ بزرگی را بر روی دلمان گذاشت . دعایی بدون اغراق مرد اراده و متواضع و مهربانی بود . یکی از طناز ترین روحانیونی بود که تا به حال شناخته ام . وصف اخلاق و رفتار این روحانی خاک باز را زیاد شنیده اید اما باید او را از نزدیک می دیدید . سابقه دیدار ما به سال های بسیار دور باز می گردد. کنارش که بودی ناگهان بی اختیار دستانت را به گرمی می فشرد ، خاک لباس هایت را پاک می کرد ، باید او را از نزدیک می دیدید. آنگاه که می دید در فکر فرو رفته ای ، با زبان شیرین خود سعی به زدودن غمت می کرد. آنقدر زیبا امید را در دلت نقش می بست که او را میتوان نقاشی ناب دانست .
او انسان آزاده ای بود که در راه آزادای و حمایت از هنرمندان و علی الخصوص اهالی رسانه تلاش می کرد . نفسش حق بود و دستش گره گشا . آزاده ای که همگان همواره در مصاحبت و مراودت با او تواضع و فروتنی می آموختند .
این مصیبت سنگین را به همه یاران و دوستداران ایشان علی الخصوص خانواده شریف دعایی و به همسر مهربان و فرزندان گرانقدر این مرحوم تسلیت میگویم .
روحش شاد و نامش تا ابد گرامی
مسعود فاضل